عشق رویایی مطالبی زیبا همراه دانلود من میفهممت درکت میکنم میمیرم اگه ترکت بکنم احساس تورو حسش میکن داغون دلت درستش میکنم آهای فریاد فریاد عزیزم داره میاد با اون عشق خدایی انگاری قلبمو میخواد راضی نبود زمونه زمونه رو راضی کردم با روز و روزگارم راز و نیازی کردم من به تموم دنیا سلام آشتی گفتم تا از خدای عالم اجازتو گرفتم
ايي متن جدايي متن عاشقانه شعر عا می شود از عشق یک حادثه ساخت
to tell the story of how great a love can be
خدا مي دونست كه هر كسي نياز به هم صحبت و خوشي داره اون مي دونست هر كسي نياز داره به شخصي كه هميشه فكرش پيشش باشه اون ميدونست كه ما به
یاد دارم در غروبی سرد سرد میگذشت از کوچه ما دوره گرد داد میزد کهنه قالی میخرم دسته دوم جنس عالی میخرم کاسه و ظرف سفالی میخرم گر نداری کوزه خالی میخرم اشک در چشمان بابا حلقه بست عاقبت آهی کشید بغضش شکست اول ماه است و نان در سفره نیست ای خدا شکرت ولی این زندگیست؟ بوی نان تازه هوشش برده بود اتفاقا مادرم هم روزه بود خواهرم بی روسری بیرون دوید گفت آقا سفره خالی میخرید...
بی همه من نه رمیدم، نه گسستم ...“ ادامه مطلب ...
انتـــــــــــــــــــــــــــــظار ... شش حرف و چهار نقطه ! کلمه کوتاهیه . اما معنیش رو شاید سالها طول بکشه تا بفهمی ! تو این کلمه کوچیک ده ها کلمه وجود داره که تجربه کردن هر کدومش دل شیر می خواد! تنهایی ، چشم براه بودن ، غم ؛غصه ، نا امیدی ، شکنجه رو حی ،دلتنگی ، صبوری ، اشک بیصدا ؛ هق هق شبونه ؛ افسردگی ، پشیمونی، بی خبری و دلواپسی و .... ! برای هر کدوم از این کلمات چند حرفی که خیلی راحت به زبون میاد و خیلی راحت روی کاغذ نوشته میشه باید زجر و سختی هایی رو تحمل کرد تا معانی شون رو فهمید و درست درک شون کرد !!! متنفرم از هر چیزی که زمان را به یاد من میاورد... و قبل از همه ی اینها متنفرم از انتظار ... از انتـــــــــــــــــــــــــــــــظار متــــــنـــــفــــــرم ***اوّلين روز دبستان*** اولين روزدبستان،بازگرد كودكي ها،شادوخندان بازگرد بازگرد،اي خاطرات كودكي برسوار اسب هاي چوبكي خاطرات كودكي زيباترند يادگاران كهن مانا ترند درس هاي سال اول ساده بود آب را بابا به سارا داده بود درس پندآموز روباه و خروس روبه مكار و دزد و چاپلوس روز مهماني كوكب خانم است سفره پر از بوي نان و گندم است با وجود سوز و سرماي شديد ريزعلي پيراهن از تن مي دريد تا درون نيمكت جا مي شديم ما پر از تصميم كبري مي شديم پاكن هاي زپاكي داشتيم يك تراش سرخ لاكي داشتيم كيفمان چفتي به رنگ زرد داشت دوشمان از حلقه هايش درد داشت گرمي دستانمان از درد بود برگ دفترها به رنگ كاه بود مانده در گوشم صدايي چون تگرگ خش خش جاروي بابا روي برگ همكلاسي هاي من يادم كنيد بازهم در كوچه فريادم كنيد كاش مي شد بازهم كوچك مي شديم لااقل يك روز كودك مي شديم اي معلّم،نام وهم يادت به خير ياد درس آب و بابايت به خير اي دبستاني ترين احساس من بازگرد،اين مشق ها را خط بزن محبت نیرومندترین جادوهاست.(گولاس)
در عالم چیزی بالاتر از محبت نمی بینم.(بتهون)
چه زیبایند آنانکه همیشه لبخندی بر لب دارند.(ارد بزرگ)
برای کسی که شگفت زدهی خود نیست معجزهای وجود ندارد.(اشنباخ)
دعا سخن روح است که حقیقت را به حقیقت بازگو می کند.(جی یلی)
من میرم واسه همیشه
خستـــم از روزای ابــری خیلی سنگینه نـگاهت
ادامه مطلب ...
آنان را که خدا به یکدیگر پیوند داده باشد ، هیچ اندیشه ای ازهم جدا نتواند کرد حکایت من و تو ، حکایتی بس شیرین و دشوار بود ! قصه ی آرامی بود که با یک تلنگر اوج گرفت ... پیش چشم تو سخت ترین ها هم آسان بود ، آنچنانکه یک دل سنگی در مقابل واژه واژه ی سخن هایت نرم شد ... دو چشم خسته در مقابل جرقه نگاه تو باری دگر کتاب زندگی را ورق زد قصد تو بودن و ماندن بود ... قصد تو خواستن بیش از حد بود... در خاطرم خواهد ماند آن همه تلاش ... آن همه صبر و قرار ... در خاطرم خواهد ماند آن همه دوست داشتن دیوانه وار ! تو معلم منی برای زندگی ! تو معلم منی توی درس عشق و وفا! استواری را تو به من آموختی ... استواری برای به هم رسیدن ! که خود می دانی چه سخت بود و دشوار اما هموار شد... ستایش تو از سخت ترین کارهاست ، چرا که بزرگی و آسمانی ! به بزرگی دل مهربانت ببخش هر چه کوتاهی است از من ! بیا که امروز را تا ابد به خاطر بسپاریم ... امروز را که تو محرم دلم شدی و من تا همیشه مال تو ! امروز را که آمدی برای نشان کردنم ... بدان برای پاکی عشقمان فرشته ها نیز دست به دعا نشسته اند ... دعا برای خوشبختی ما ! برای پایداری عشق ما ... در لحظه به لحظه زندگیمان : به یاد بیاوریم لحظه شماری ثانیه ها را برای به هم رسیدن و باهم بودن و ماندن برای یکی شدن دلهای من و تو ... به خاطر بسپاریم عهد و پیمان و قول و قرارهایمان را ! فراموش مکن من را ! زندگیت را ! همراه همیشگی ات را ! فراموش نخواهم کرد تو را ! زندگی ام را ! همراه همیشگی ام را ! فراموش نخواهیم کرد که با دستان هم شروع به ساختن آرزوها کردیم ! فراموش نخواهیم کرد که رسیدن دشوار بود گرچه زین پس دشوارتر ...اما با وجود ماست که معنا پیدا می کند درس زندگی ! این را تو به من آموختی ! من به این باور یقین دارم که در کنار تو به اوج خوشبختی خواهم رسید ... با تو خواهم ماند تا بی نهایت زندگی ...
با من بمان تا آن زمان که به سان امروز دوستم خواهی داشت ...
آخرین مطالب آرشيو وبلاگ نويسندگان موضوعات پيوندها
تبادل
لینک هوشمند
|
|||||
|